هویتهای مرگ بار حاصل ناتوانی در گفت وگو است
زندگی در سپهر رسانهای جدید
روزنامه مردم سالاری / 1395.11.24 / عاطفه شمس - محسن آزموده

قسمت دوم
تغییر ماهیت گفتوگو به واسطه رسانهها
محمد مهدی فرقانی در ابتدا ضمن خیر مقدم به میهمانان این همایش به ویژه میهمانان خارجی اهمیت این نشست را کمک به شکلگیری بنیاد اولیه نهادهای گفتوگویی در حوزه آکادمیک بین ایران و کشورهای عربی خواند و موضوع نشست را رسانهها، چالشها و مسائل جدید در گفتوگوی فرهنگی ایران و جهان عرب خواند و گفت: میدانیم که ما در یک سپهر رسانهای جدید به سر میبریم.
رسانهها و تکنولوژیهای جدید ارتباطی، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، شکل و ماهیت گفتوگوها، ارتباطات و روابط هم داخلی کشورها و هم بین کشورها و هم در سطح بینالمللی را تغییر دادهاند و متحول کردهاند.
زمانی که صحبت از رسانههای سنتی بود، به دنبال این بودیم که قوانین کشورها چقدر اجازه میدهد که رسانهها به طور آزاد گفتوگوهای فرهنگی را تشویق کنند و چقدر آزادی عمل دارند، چقدر حمایت میشوند و با چه چالشها و محدودیتهایی مواجه هستند. اما فضای مجازی تقریبا این محدودیتها را از بین برده است و ما میبینیم که در آنچه در کشورهای عربی تحت عنوان بهار عربی شناخته شد، عمدتا تحولات به مدد رسانههای جدید صورت گرفت.
فرقانی با اشاره به تصویر ناقصی که انسانهای امروز به واسطه رسانهها از یکدیگر دریافت میکنند، گفت: دلیل این امر آن است که ما هیچگاه خارج از سپهر رسانهای تصویری نمیتوانیم داشته باشیم. رسانهها آنچنان بر فضای زندگی ما سلطه پیدا کردهاند که ما هیچ شناخت و درک و آگاهیای از جهانی که در آن زندگی میکنیم، خارج از حوزه تصویر رسانهای نداریم.
همچنان که بودریار اشاره میکند، ما بیشتر اوقات با وانمایی واقعیت روبهرو هستیم، تا خود واقعیت. متاسفانه این وانمایی واقعیت به گونهای بوده است که با وجود نزدیکیهای فرهنگی و علمی که بین ایران و کشورهای عربی بوده و ایران بیشترین نزدیکی و مجاورت فرهنگی را با این کشورها داشته، اما روابط سیاسی و فرهنگی آنچنان که ماهیت این نزدیکی اقتضا میکند، نبوده است.
بنابراین امیدواریم این نشستها بتواند کمکی بکند و ما را به راهکارها و راهحلهایی برساند که دست کم در سطح نخبگان و در سطح آکادمیسینها، بین ایران و جهان عرب گفتوگوهای علمی، منطقی و استدلالی شکل بگیرد و از این طریق افکار عمومی در کشورهای عربی و همین طور در کشور ما بتوانند به تصویرهای واقعیتری از ایران و کشورهای عربی دست پیدا کنند.
فرقانی در پایان با ابراز خوشحالی از حضور بیشترین تعداد دانشجویان خارجی در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی نسبت به سایر دانشگاههای کشور گفت: اکثریت دانشجویان خارجی ما عرب هستند، البته تعداد زیادی دانشجو از افغانستان و تاجیکستان و... نیز هستند. جالب این است که این دانشجویان عرب بهشدت علاقهمندند در رشتههایی چون روزنامهنگاری، علوم ارتباطات و مطالعات ارتباطی تحصیل بکنند.
این نشان میدهد که این دانشجویان بینش درستی نسبت به آینده دارند و میدانند که رسانهها چگونه در کار تعیین سرنوشت بشر دخالت دارند. کماکان نیز از پذیرش دانشجویان جدید برای آموزش دیدن در این رشتهها استقبال میکنیم.
سوال اساسی نشست ما این است که در فضای رسانهای جدید چه فرصتها و چالشهایی برای گفتوگوهای فرهنگی بین ایران و کشورهای عرب میبینند و این موانع و چالشها و فرصتها را چگونه تحلیل میکنند و در واقع همه دستاورد این نشست باید این باشد که چگونه میشود چالشها را به فرصت بدل کرد و بتوانیم گفتوگوهای فرهنگی را ابتدا در سطح فرهنگی و آکادمیسینها و سپس در سایر حوزهها گسترش دهیم. اگر این فضا شکل بگیرد، حوزه سیاست را نیز متاثر خواهد شد.
در برابر نخبهگرایی و تودهگرایی
مهدی منتظر قائم بحث خود را از زاویه ارتباطات جهانی خواند و سخنان خود را با توصیفی از وضعیت جهان معاصر آغاز کرد و گفت: ما متخصصان ارتباطات معتقدیم ارتباطات هم بستر و هم عامل تمام جهان بشری است، یعنی فرهنگ و جامعه و هر پدیدهای که روی این دو پدیده به وجود میآید، مستقیما یا غیرمستقیم تحت تاثیر ارتباطات است و در نهایت نیز در جهان انسانی اثر میگذارد.
به همین خاطر ظهور تکنولوژیهای جدید ارتباطی جهان بشری را هم به عنوان بستر و هم به عنوان عامل تحت تاثیر قرار میدهد. مسائلی چون مرکزیتزدایی، سرزمینزدایی، ساختارزدایی و تخصصزدایی، رواج ارتباطات افقی و... وقتی محقق میشوند، تمام هستیهای اجتماعی، قومیتی، جنسیتی، ملی و دینی و همه ساختارهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد. بحث من از زاویه ملیگرایانه و دولت- ملتها نیست، بلکه میکوشم از زاویه دینی به مذاهب جهان اسلام بپردازم.
وی در ادامه به فاجعه منا که سال گذشته رخ داد، اشاره کرد و گفت: من با رویکردی انتقادی هم فضای مجازی ایران و هم رسانههای رسمی ایران واکنشها به این فاجعه را تحلیل و به این نکته تاکید کردم که ما باید یاد بگیریم سیاستهای رسانهای را نه طبق عادت از درون بلکه از جهانی فراتر و گستردهتر نگاه کنیم.
متاسفانه یکی از اتفاقاتی که در جهان اسلام اعم از ایران و کشورهای عربی رخ نداده، توان نگاه کردن به مسائل و متخصصین جوامع ارتباطی به مسائل از بالا و با در نظر داشتن کلیت جهانی است. ما باید بتوانیم به مسائل نگاهی جهانی داشته باشیم و آنها را صرفا از منظر درونی نبینیم. اسم این نگاه، نگاه جامع از بالا به هستی فردی و رفتار فردی واحدهای شکلدهنده جهان انسانی و این منطقه است.
منتظر قائم در ادامه به چالشهای معرفت شناختی و رفتاری اشاره کرد و گفت: اگر این چالشها را حل نکنیم، در مقام تجویز و توصیه به سمتی حرکت میکنیم که غیرواقعی است. این چالشها در قالب سه تناقض اصلی قابل بررسی هستند. اتفاقی که با توسعه ارتباطات و چند لایه شدن جهان اجتماعی رخ داده، تنوع و تعدد رهبران است. در جهان جدید شاهد تنوع و تکثری از رهبران در شبکههای اجتماعی و حتی رسانههای تصویری هستیم.
هر کس با چند صد هزار دلار میتواند در سطح منطقه خودش باورندگان یا پیروانی برای خود فراهم کند. این تنوع و تکثر رهبران در ابعاد مذهبی میتواند نگرانی ایجاد کند و افراطگری را دامن بزند که متاسفانه منطقه ما را دچار مشکلات دهههای اخیر کرده است. همچنین این تکنولوژیهای جدید رابطه بین رهبران و پیروان را از حالت مکانمند و سلسلهمراتبی به حالت بدون سرزمین و افقی بدل کرده است.
یک فرد در هر جایی از خاورمیانه میتواند پیروانی را در آمریکا و اروپا و آفریقا یا جاهای دیگر ایجاد کند. مساله دیگر این است که به دلیل تنوع گفتمانها رویکردها نسبت به تاریخ و حوادث از صدراسلام تا حال بازتعریف میشود. یکی از ویژگیهای انقلاب ارتباطات و بحرانهای هویتی ضرورت بازگشتن به تاریخ و بازتعریف کردن است.
این بازنمایی مجدد از تاریخ صدراسلام موقعی که پاسخ عقلانی و محققانه و مبتنی بر تفاهم نمییابد، میتواند نگرانکننده باشد و نسلهای جدید را که به دلیل سلطه دولتهای مرکزی انقطاع چند دههای با هویتهای مذهبی داشتهاند، تحتتاثیر قرار بدهد و رسانههای افراطی نیز در چنین سوءاستفاده از تاریخ برای تحریک پیروان احساساتی عمل کنند.
نقطه بهینه میان نخبهگرایی و تودهگرایی
منتظر قائم در ادامه بعد از پرداختن به چالشهای دیگر گفت: چنان که محققان ارتباطات بیان میکنند، یکی از چالشهای بنیادین جهان جدید، چالش بین حقیقت و مصلحت است. اگر بپذیریم که این چالش همیشه پیش روی بشریت بوده است، اما وقتی در تاریخ پیش میرویم، این تضاد میان حقیقت و مصلحت گسترده میشود. این امر شرایطی را ایجاد میکند که رسیدن به راهحلها را از آرزواندیشی و اقدام فردی و برنامهریزیهای مقطعی و کوتاهمدت جدا میکند و ضرورت این را ایجاد میکند که ما با هم و با مشارکت تمام نیروهای خودمان به سمت این تغییر بزرگ حرکت کنیم.
این چالش خود چندین تضاد در خود دارد، از یک سو نیاز به گفتوگوی میان متخصصان تاریخ و ارتباطات و دین برای رفع تضادها و رسیدن به یک آگاهی ورای تضادهای صوری وجود دارد، از سوی دیگر ساختارهای اقتدار و تبعیت در حال فروپاشی است.بنابراین اگر هم متخصصان با هم گفتوگو کنند، سخن شان در میان مردم و پیروان، میزان اثرگذاری در دهههای پیشین را ندارند.
منتظر قائم گفت: بنابراین ما اگر به سمت سیاستهای نخبگانی و گفتوگومحور حرکت کنیم، تودهها اعتراض میکنند و برنامهها خنثی خواهد شد. اما اگر به سمت سیاستهای تودهگرا حرکت کنیم، خشونت و مصلحتاندیشیهای عوامانه میدان عمل را از دست نخبگان خواهد گرفت. پیدا کردن نقطه بهینه در این تضاد میان نخبهگرایی و تودهگرایی از چالشهای سیاستگذاری در گفتوگوهای فرهنگی در میان مذاهب و ملل منطقه است.
ما برای عبور از این چالش بزرگ نیاز به تفکر، نوآوری، تحقیق و اندیشههای جدید داریم. اما وارد کردن هر تفسیر جدیدی به معنای مرکزیتزدایی از ساختارهای کهن است. در حالی که ما برای عبور از این ساختار فعلی نیاز داریم تا مرکزیتها را حفظ کنیم. بنابراین اگر نتوانیم نقطه بهینه را پیدا کنیم، با چالشهای متفاوتی مواجه خواهیم شد.
اسلام دین رافت
این استاد ارتباطات بعد از اشاره به چالشهای دیگر راهحل برای عبور از این مشکلات را تلاش برای رسیدن به نقطه بهینه خواند و گفت: اگر این اتفاق نیفتد، تمام سیاستها و اقدامات دیگر مقطعی و موردی خواهد بود. این نقطه بهینه جز با اطلاعات، همفکری، هم اندیشی، مشارکت نخبگان و تودههای دینی و سیاسی و عالمان علوم اجتماعی عملی نخواهد بود.
سیاست دوم همفکری، همکاری و هماندیشی رهبران دینی شامل بخشهایی از روشنفکران، روشنفکران دینی، افراد دارای اندیشههای جدید خواهد بود. ما ناگزیریم که به سمت گفتمانهای جدید با رعایت اصول منطقی حرکت کنیم. سیاست سوم گسترش ارتباطات افقی و عمومی درون و بین مذاهب است.
سیاست چهارم ایجاد تشکلها و مجامع میان جامعه مدنی در کشورهای منطقه از طریق گسترش توریسم زیارتی و تسهیل عبور و مرور مردمان در سرزمینهای مختلف است. اقدام دیگر گسترش روابط میان متخصصان ارتباطات در جهان اسلام است. در پایان صلحدوستی و پرهیز از هر گونه خشونت کلامی و فیزیکی و حتی احساسی و عاطفی است.
متاسفانه ما در دهههای گذشته آموزه اسلام دین رافت است را نادیده گرفتهایم، فکر میکنم با بازگشت به اصول مرکزی دین اسلام و اخلاقیات حضرت رسول (ص) میتوانیم مبانیای را پیدا کنیم که در عبور از این چالش بسیار بزرگ مفید فایده باشد. بشریت هیچوقت بدون چالش نبوده است و چالش نیز صرفا به معنای آسیب نیست.
اگر در مقطع کنونی مواد لازم، افکار و اندیشه و سرمایه و روابط لازم برای عبور از چالش فراهم کنیم، وعده ظهور اسلام راستین جدای از تمام اختلافات و ناملایمات درونی محققتر خواهد شد و امکان چنین تحققی هست تا ما به عنوان یک دین واحده بتوانیم عمل کنیم و در برابر ادیان دیگر بتوانیم محوریت، مرکزیت و صلابت و رافت خودمان را محقق کنیم.